۱۳۹۶ اسفند ۱۸, جمعه


اسلام،
!دین زن ستیز




آنچه نباید بشود، شد. پس از گذشت چهل سال، زن نباید حجاب از سر بر میگرفت اما، برگرفت. بی دلیل نیست که ناقوس فروپاشی رژیم آخوندی بگوش میردسد. چرا که حجاب نماد سلطه "شریعت اسلامی" برجامعه است، جامعه ایکه در آن همگان قرار بود یک جور و یک رنگ و یکسان باشند، نه تفاوتی، نه اختلاقی و نه تضادی. در واقع همین پروژه یکسان و یک رنگ سازی جامعه است، یعنی که "امت" سازی است که حکومت اسلامی پس از چهل سال نتوانسته است بمرحله اجرا در آورد.
براستی، اگر زنان، همگان، حجاب از سر برگیرند، چه نشانی دیده خواهد شد از حکومت شریعت اسلامی؟ آیا باید برای شناسائی جامعه بمثابه یک جامعه اسلامی به پیشانی های پینه بسته، به انگشترهای عقیق بدست مردان خدا بنگریم؟ یا به عبا و عمامه مقدسینی که چهره زن را بر نتابند.چه توجیهی برای حجاب اجباری بیاورند چندان مهم نیست. چرا که حجاب از آغاز پدیدی ای گردید دینی - سیاسی در خدمت سلطه شریعت اسلامی و مظهر آن روحانیت بر جامعه، ابزاری برای کنترل زنان و مردان در تمام سطوح اجتماعی.
نظام، مبارزه با برگیری حجاب را امری عقلانی میداند، اما فراموش میکند که همان عقل، پنهان ساختن را نیز بد و شر، میشمارد. این بدی ها و زشتی ها ست که تمایل به پنهان شدن دارند. پنهان کردن، بد است بآن دلیل که سبب نفی و جود چیزی و یا  فریبکاری گردد. حجاب نیز در اصل چیزی جز پنهان ساختن نیست. حجاب زن، اما، پیکر زن را نمی پوشاند، چهره کریه زن ستیز استبداد مضاعف دین و قدرت را هم میپوشاند.
 باین دلیل است، بدلیل ضرورت حجاب برای بقای نظام که نیروهای انتظامی و گشت های گوناگون ارشادی سازمان داده، تجهیز و بسیج شوند که وجود و هویت زن را با قهر و خشونت، نفی و زیر حجاب پنهان نمایند. آنچه، حضرت ولایت، خداوند خامنه ای "حقیر" میخواند، آویختن حجابی بر سر چوبی، بوسیله زنانی که به زنان خیابان انقلاب شهرت یافته اند، بیانگر مقاومت و مبارزه زنان است علیه آن بینشی و نگرشی که وجود و هویت زن را بر نتابد و ذاتا زن ستیز است. چگونه ممکن است حق گزینش از زن بستانی، حجاب را بر او تحمیل سازی  و بدین وسیله عقل و خردش نفی کنی، اما او را خوار و تحقیر نکنی؟ برخاستن بر علیه این تحقیر، نه تنها "حقیر" نیست که کنشی ست بس بسیار متعالی، بیانگر شجاعت و خود آئینی. خود آئینی، دلیل عزت نفس انسانی ست، چه زن و چه مرد، محرومیت از آن انسان را تبدیل کند بیک موجود حیوانی. تحمیل حجاب نفی وجود زن است بمثابه یک موجود انسانی، توانا بخود آئینی و گزینش های عقلانی. اکثر زنان دانشمند، نویسنده، روشنفکر، عالم و محقق همه از بی حجابان بوده اند. و اکثر زنان جهان با پدیده حجاب بیگانه اند. اما نه موجب آفات اجتماعی گردیده اند و نه مرتکب عفت سوزانی.
پس از گذشت چهل سال خطبه خوانی بر سر منبر قدرت، حکومت آخوندی هنوز نتوانسته بگوید که با برگرفتن حجاب چه "شری" ویا آسیبی بجامعه میرسد. با این وجود بر آنند که اگر زن حجابدار نباشد نتواند پیکر هوس آلود و وسوسه انگیز خود را در زیر آن پنهان نماید. روشن است که زن اگر از پنهانی به بیرون خزد،  و  موها افشان، پیکر و چهره خود نمایان سازد، لرزه بر پیکر دینداران افکند و آنها را گمراه و رهسپار آتش جهنم سازد. شراره های شهوت و لهو و لعب بر جهد و بآتش کشد بنیان دین و دینداری را.
رژیم دین بر آنست که حجاب یک آسیب چند وجهی ست که باید آنرا نابود ساخت. آری، رژیم از چند وجهی بودن حجاب آگاه است ولی از وجه سیاسی و ایدئوژیک آن سخنی بمیان نمیآورد. چرا که هنور حاظر نیست که اعتراف کند که حکومت اسلامی بر بنیان حجاب برپا گردیده است.  حجاب پرچم افراشته اسلام فقاهتی ست. حجاب نشان تمدن و فرهنگ اسلامی است. حجاب نشان سلطه شریعت است وحشت و هراس از آزادی.  حجاب تقلیل انسان خود آئین است بیک حیوان، سزاوار اسارت و بندگی. حجاب ابزاریست در خدمت حفظ و تداوم ارزش و هنجارها و سنت هایی کهنه و پوسیده  بر اساس نفی زن بعنوان یک موجود کمتر ازمرد.
  آیا برگیری حجاب میتواند چیزی باشد جز  سرپیچی زن از امر الهی؟ در این صورت، آیا میتوان تصور نمود زن چیز دیگری باشد جز یک موجود شیطانی؟ اگر خدا وند یکتا و یگانه به سرشت و خمیره زن که همانا تمایل به تمرّد، مقاومت و سرپیچی ست،  دانا و آگاه بوده است، روشن است که دست بآفرینش ابزاری مثل حجاب برای کنترل آن زده است. پس میتوان گفت خالق حجاب خداوند متعال است و خالق برگیری حجاب شیطان. اگرچه نظام در تجزیه و تحلیل نهایی به براندازی شیطان  برخاسته است، اما نمیتوان به موفقیتش چندان امیدوار بود. نزدیک به 40 سال است که چهره و پیکر زن لرزه بر ساختار نظام الهی که مظهر آن ولایت است انداخته است. این لرزش با برگرفتن حجاب در معابر عمومی در حال تبدیل بیک تگان عظیم است که بنیان نظام جبار دین، شریعت اسلامی و مرد سالاری را از بیخ و بن دیر یا زود برکند. 
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر